جام دادن
جام نهادن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جام نهادن. [ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) جام گزاردن ، جام دادن :
آن جام طرب شکار بر دستم نه
وآن ساغر چون نگار بر دستم نه.
آن جام طرب شکار بر دستم نه
وآن ساغر چون نگار بر دستم نه.
کمال اصفهانی ( از ارمغان آصفی ).
کلمات دیگر: