کلمه جو
صفحه اصلی

حالقون

لغت نامه دهخدا

حالقون. [ ل ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حالق در حالت رفعی.

حالقون. ( اِخ ) نام دیهی است از ماوراءالنهر که جنگ امیر تیمور با قمرالدین در آنجا واقع گردید. رجوع به حبیب السیر ج 3 جزء 3 ص 134 شود.

حالقون . (اِخ ) نام دیهی است از ماوراءالنهر که جنگ امیر تیمور با قمرالدین در آنجا واقع گردید. رجوع به حبیب السیر ج 3 جزء 3 ص 134 شود.


حالقون . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حالق در حالت رفعی .



کلمات دیگر: