چاقه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چاقه. [ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت مشهد جزءبخش فریمان که در 72 هزارگزی شمال خاوری فریمان و در 4 هزارگزی مشرق راه شوسه سرخس به مشهد واقع شده است. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر که 76 تن سکنه دارد. اراضیش از آب قنات مشروب میشود و محصولش غلات ، بنشن و تریاک است. شغل مردم آنجا زراعت و مالداری است وراهش مالرو میباشد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
چاقه . [ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان درزاب ، بخش حومه ٔ شهرستان مشهد است که در 44 هزارگزی شمال باختری مشهد بر سر راه مشهد به درزاب که مالرو عمومی است واقع شده است . هوایش معتدل و زمین آن جلگه است . 68 تن سکنه دارد اراضی آن از آب قنات مشروب میشود و محصولش غلات و چغندر میباشد. شغل اهالی آنجا زراعت و مالداری است و راهش ماشین رو است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 ص 72 شود.
چاقه . [ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت مشهد جزءبخش فریمان که در 72 هزارگزی شمال خاوری فریمان و در 4 هزارگزی مشرق راه شوسه سرخس به مشهد واقع شده است . منطقه ای است کوهستانی و سردسیر که 76 تن سکنه دارد. اراضیش از آب قنات مشروب میشود و محصولش غلات ، بنشن و تریاک است . شغل مردم آنجا زراعت و مالداری است وراهش مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).