پالاده. [ دَ / دِ ] ( اِ ) پالاد. اسب جنیبت. ( اوبهی ). اسب کوتل. ( برهان ) :
ابلق ایام را تا برنشیند، میرود
سبزخنگ چرخ پیش قدر او پالاده ای.
ابلق ایام را تا برنشیند، میرود
سبزخنگ چرخ پیش قدر او پالاده ای.
عنصری.
|| ( ص ) بدگوی و مفسد و اهل غیبت. ( برهان ). اهل غیبت و فساد.