کلمه جو
صفحه اصلی

پالامبانگ

لغت نامه دهخدا

پالامبانگ. ( اِخ ) شهری به جنوب شرقی جزیره سوماترا بساحل رود موسیه.در قدیم در این ناحیت دولتی اسلامی بوده است به همین نام و این شهر مرکز آن دولت بود جمعیت آن 147500 تن است و مسجدی بسیار زیبا و پلهای متعدد دارد. این مملکت پانصدهزارگز طول و سیصدوهشتاد هزارگز عرض داشته است با صدهزار تن سکنه. و در سال 1812 م. آنگاه که انگلیسیان سوماترا را ضبط کردند آخرین پادشاه این مملکت موسوم به محمد بیداری را خلع و پالامبانگ را متصرف شدند و این پادشاه سپس به تجدید و اعاده ملک خویش موفق شد و پس از او پسر وی نیز به وراثت قائم مقام او گشت ولی در آخر این دولت را از میان برداشتند. مردم این سرزمین از اهالی مالایا و متدین به دین اسلامند و در قراء و قصبات آن عرب و چینی و مردم فلمنگ باشند.


کلمات دیگر: