کلمه جو
صفحه اصلی

پاشکیل

فارسی به انگلیسی

trip


لغت نامه دهخدا

پاشکیل. ( اِ مرکب ) شغزبیّه. شغرَبیّه. و آن نوعی از بند کشتی گیران باشد و آن پای خود را بر پای حریف پیچیده بر زمین افکندن است.
- پاشکیل کردن ؛ پای در پای پیچیدن حریف را در کشتی و او را بینداختن. ( زمخشری ).


کلمات دیگر: