شهرکی است نزدیک حصن میلمه عبدالملک بین حصن مسلمه و رقه از نواحی جزیره و بدانجا بستانها و موستانهاست .
تل اعفر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تل اعفر. [ ت َل ْ ل ُ اَ ف َ رَ ] ( اِخ ) عامه مردم آنرا چنین گویند اما خواص تل یعفر گویند اصل آن التل الاعفر بوده است بخاطر رنگ آن سپس بکثرت استعمال و آسانی تلفظ، تل اعفر شده است. قلعه و ربضی است بین سنجار و موصل و در وسط وادیی و در آن نهری جاری است...آبش گواراست اما وباناک است و بدانجا خرمای فراوان است که رطب آنرا به موصل برند. ( از معجم البلدان ).
تل اعفر. [ت َل ْ ل ُ اَ ف َ رَ ] ( اِخ ) شهرکی است نزدیک حصن مسلمةبن عبدالملک ، بین حصن مسلمة و رقة از نواحی جزیره وبدانجا بستانها و موستانهاست. ( از معجم البلدان ).
تل اعفر. [ت َل ْ ل ُ اَ ف َ رَ ] ( اِخ ) شهرکی است نزدیک حصن مسلمةبن عبدالملک ، بین حصن مسلمة و رقة از نواحی جزیره وبدانجا بستانها و موستانهاست. ( از معجم البلدان ).
تل اعفر. [ ت َل ْ ل ُ اَ ف َ رَ ] (اِخ ) عامه ٔ مردم آنرا چنین گویند اما خواص تل یعفر گویند اصل آن التل الاعفر بوده است بخاطر رنگ آن سپس بکثرت استعمال و آسانی تلفظ، تل اعفر شده است . قلعه و ربضی است بین سنجار و موصل و در وسط وادیی و در آن نهری جاری است ...آبش گواراست اما وباناک است و بدانجا خرمای فراوان است که رطب آنرا به موصل برند. (از معجم البلدان ).
تل اعفر. [ت َل ْ ل ُ اَ ف َ رَ ] (اِخ ) شهرکی است نزدیک حصن مسلمةبن عبدالملک ، بین حصن مسلمة و رقة از نواحی جزیره وبدانجا بستانها و موستانهاست . (از معجم البلدان ).
کلمات دیگر: