کلمه جو
صفحه اصلی

دور و ور

فرهنگ فارسی

دور و ور : [[ همیشه جوانانی دور و ور او می پلکیدند ]] .

لغت نامه دهخدا

دور و ور. [ دَ رُ وَ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ، ق مرکب ، از اتباع ) دور وبر. اطراف. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به دوروبر شود.


کلمات دیگر: