کلمه جو
صفحه اصلی

مرثد

فرهنگ فارسی

مرد جوان مرد

لغت نامه دهخدا

مرثد. [ م َ ث َ ] ( ع ص ) مرد جوان مرد. ( منتهی الارب ). رجل کریم. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || ( اِ ) شیر. ( منتهی الارب ). اسم است اسد را. ( از متن اللغة ). اسد. ( اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

مرثد (استان). مرثد به عربی ( الَمرثَد )، روستایی است در دهستان المَرازیق از توابع استان جوف در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
استاد.دکتر: الجرو، سعید، اسمهان، ، (دراسات فی التاریخ الحضاری للیمن القدیم)، دار الکتاب الحدیث، چاپ عدن، ۲۰۰۳ میلادی به (عربی).
جمعیت آن ( ۶۵) نفر (۵ خانوار) می باشد.


کلمات دیگر: