دور راهی .
دوراه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دوراه. [ دُ ] ( اِ مرکب ) دوراهی. نقطه ای که از آن دو راه منشعب می شود مانند دو راه اصفهان ، دو راه یزد، دو راه خمین و جز آنها که عموماً نام محلی سر راه می باشند. ( یادداشت مؤلف ) :
ای بر سر دوراه نشسته درین رباط
از خواب و خورد بیهده تا کی زنی لکام.
ای بر سر دوراه نشسته درین رباط
از خواب و خورد بیهده تا کی زنی لکام.
ناصرخسرو.
رجوع به دوراهه و دوراهی شود.دانشنامه عمومی
دوراه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان بوانات در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان سیمکان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۳۳ نفر (۵۷خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان سیمکان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۳۳ نفر (۵۷خانوار) بوده است.
wiki: دوراه
کلمات دیگر: