کلمه جو
صفحه اصلی

نکران

عربی به فارسی

چشم پوشي , کف نفس , انکار , رد , فداکاري


لغت نامه دهخدا

نکران. [ن َ ] ( ع ص ، از اتباع ) از اتباع سَکْران است : رجل سَکْران نَکْران. ( ناظم الاطباء ). رجوع به سکران شود.

نکران. [ ن ُ ] ( ع اِمص ) جحود. ( منتهی الارب ).

نکران . [ ن ُ ] (ع اِمص ) جحود. (منتهی الارب ).


نکران . [ن َ ] (ع ص ، از اتباع ) از اتباع سَکْران است : رجل سَکْران نَکْران . (ناظم الاطباء). رجوع به سکران شود.



کلمات دیگر: