عاقبت بخیر نیک انجام
خوش فرجام
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خوش فرجام. [ خوَش ْ / خُش ْ ف َ ] ( ص مرکب ) عاقبت بخیر. نیک انجام. خوش عاقبت. ( یادداشت مؤلف ) :
اگرچه راه ندهد رام باشد
بپدرامد چو خوش فرجام باشد.
اگرچه راه ندهد رام باشد
بپدرامد چو خوش فرجام باشد.
( ویس و رامین ).
کلمات دیگر: