کلمه جو
صفحه اصلی

مرتجف

عربی به فارسی

لرزان , مرتعش , رعشه دار


لغت نامه دهخدا

مرتجف. [ م ُ ت َ ج ِ ] ( ع ص )لرزان. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). متزعزج. که بشدت بلرزد. نعت فاعلی است از ارتجاف. رجوع به ارتجاف شود.


کلمات دیگر: