کلمه جو
صفحه اصلی

مرجعه

فرهنگ فارسی

که در آن ثواب نیک باشد

لغت نامه دهخدا

( مرجعة ) مرجعة. [ م َ ج ِ ع َ ] ( ع مص ) بازگشتن . ( منتهی الارب ). انصراف. بازگردیدن. رجوع. مرجِع. رجعی. رجعان. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). رجع. مقابل. ذهاب. ( از متن اللغة ). رجوع به رجوع شود.

مرجعة. [ م ُ ج ِ ع َ ] ( ع ص ) سفرة مرجعة؛ که در آن ثواب و عاقبت نیک باشد. ( از منتهی الارب ) ( از متن اللغة ).

مرجعة. [ م َ ج ِ ع َ ] (ع مص ) بازگشتن . (منتهی الارب ). انصراف . بازگردیدن . رجوع . مرجِع. رجعی . رجعان . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). رجع. مقابل . ذهاب . (از متن اللغة). رجوع به رجوع شود.


مرجعة. [ م ُ ج ِ ع َ ] (ع ص ) سفرة مرجعة؛ که در آن ثواب و عاقبت نیک باشد. (از منتهی الارب ) (از متن اللغة).



کلمات دیگر: