کلمه جو
صفحه اصلی

هنبغه

لغت نامه دهخدا

( هنبغة ) هنبغة. [ هَم ْ ب َ غ َ ] ( ع مص ) گرسنه شدن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بسیار گردیدن گردو غبار. ( منتهی الارب ). || پریدن و برانگیخته شدن گرد و غبار. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

هنبغة. [ هَم ْ ب َ غ َ ] (ع مص ) گرسنه شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بسیار گردیدن گردو غبار. (منتهی الارب ). || پریدن و برانگیخته شدن گرد و غبار. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: