کلمه جو
صفحه اصلی

کراء

لغت نامه دهخدا

کراء. [ ک ِ ] ( ع اِ ) مزد مستأجر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). مزد و اجرت مستأجر. ( ناظم الاطباء ).

کراء. [ ک ِ ] ( ع مص ) کرایه دادن. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مُکاراة. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به مکاراة، کرا و کرایه دادن شود.

کراء. [ ک ِ ] (ع اِ) مزد مستأجر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مزد و اجرت مستأجر. (ناظم الاطباء).


کراء. [ ک ِ ] (ع مص ) کرایه دادن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مُکاراة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به مکاراة، کرا و کرایه دادن شود.



کلمات دیگر: