۱ - افشاندن گلاب . ۲ - اشک ریزی گریه کردن : بامدادان کنم از دیده گلاب افشانی کاتشین آینه عریان بخراسان یابم . ( خاقانی )
گلاب افشانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گلاب افشانی. [ گ ُ اَ ] ( حامص مرکب ) افشاندن گلاب. || مجازاً در بیت زیر بمعنی اشک ریختن و گریه کردن است :
بامدادان کنم از دیده گلاب افشانی
کآتشین آینه عریان به خراسان یابم.
بامدادان کنم از دیده گلاب افشانی
کآتشین آینه عریان به خراسان یابم.
خاقانی.
کلمات دیگر: