کلمه جو
صفحه اصلی

نباجه

لغت نامه دهخدا

( نباجة ) نباجة. [ ن َب ْ با ج َ ] ( ع ص ) تأنیث نباج. ( از اقرب الموارد ). رجوع به نبّاج شود. || ( اِ ) سرین. دبر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). اِست. ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). یقال : کذبت نباجة؛ چون کسی تیز دهد. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از معجم متن اللغة ).

نباجة. [ ن َب ْ با ج َ ] (ع ص ) تأنیث نباج . (از اقرب الموارد). رجوع به نبّاج شود. || (اِ) سرین . دبر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اِست . (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). یقال : کذبت نباجة؛ چون کسی تیز دهد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة).



کلمات دیگر: