کلمه جو
صفحه اصلی

هنبان

فرهنگ فارسی

( اسم ) انبان

لغت نامه دهخدا

هنبان. [ هَم ْ ] ( اِ ) انبان. پوستی باشد که درست از گوسفند برآورده باشند و دباغت کنند و چیزها در آن نهند. || زنبیل درویشان را نیز گفته اند که سفره گرد چرمین باشد. ( برهان ).


کلمات دیگر: