یکسان کردن
هموار داشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هموار داشتن. [ هََ م ْ ت َ ] ( مص مرکب ) یکسان کردن :
مر این هر دو را هیچ دهقان عادل
چه گویی که یکسان و هموار دارد.
مر این هر دو را هیچ دهقان عادل
چه گویی که یکسان و هموار دارد.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: