خواه ناخواه : ولیکن همه با سفیه آشنایی بناکام و ناچار هنجار دارد. ( ناصرخسرو.۱۳۱ )
ناکام و ناچار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ناکام و ناچار. [ م ُ ] ( ترکیب عطفی ، ق مرکب ) خواه و ناخواه. ناکام و کام :
ولیکن همه با سفیه آشنائی
به ناکام و ناچار هنجار دارد.
ولیکن همه با سفیه آشنائی
به ناکام و ناچار هنجار دارد.
ناصرخسرو.
کلمات دیگر: