کلمه جو
صفحه اصلی

هنائی

لغت نامه دهخدا

هنائی. [ هََ ئی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به هناء یا از بنی هناء از قبیله طی.

هنائی. [ هََ ] ( اِخ ) ابوالحسن علی بن حسن ، معروف به دوسی. از مردم مصر و از علمای نحو و لغت و پیرو مذهب کوفیان است. او راست : کتاب مجردالغریب که بمانند کتاب العین و به ترتیب ابتثی تدوین کرده است ، دیگر المنضد، دیگر کتاب الفرید در علم لغت. ( از فهرست ابن الندیم ).

هنائی . [ هََ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن حسن ، معروف به دوسی . از مردم مصر و از علمای نحو و لغت و پیرو مذهب کوفیان است . او راست : کتاب مجردالغریب که بمانند کتاب العین و به ترتیب ابتثی تدوین کرده است ، دیگر المنضد، دیگر کتاب الفرید در علم لغت . (از فهرست ابن الندیم ).


هنائی . [ هََ ئی ی ] (ص نسبی ) منسوب به هناء یا از بنی هناء از قبیله ٔ طی .



کلمات دیگر: