خم کننده، باده پرستی، گاز انبر
خم کننده
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
1. عامل خمش 2. ماهیچهای که مفصل را خم میکند
فرهنگستان زبان و ادب
{flexor} [علوم پایۀ پزشکی] 1. عامل خمش 2. ماهیچه ای که مفصل را خم می کند
کلمات دیگر:
1. عامل خمش 2. ماهیچهای که مفصل را خم میکند