رنگ زن
فارسی به انگلیسی
painter
مترادف و متضاد
نقاش، رنگ زن
فرهنگ فارسی
آنکه رنگ زند کسی که رنگ کند نیرنگ ساز فریبکار
لغت نامه دهخدا
رنگ زن. [ رَ زَ ] ( نف مرکب ) آنکه رنگ زند. کسی که رنگ کند. رجوع به رنگ کردن شود. || نیرنگ ساز. فریبکار. فریبنده. گول زننده. رجوع به رنگ زدن و رنگ کردن شود.
کلمات دیگر: