کلمه جو
صفحه اصلی

چیز اویخته شده

مترادف و متضاد

hanging (اسم)
بدار زدن، اویز، اعدام، چیز اویخته شده، در حال تعلیق

hanging (صفت)
اویزان، فروهشته، مستحق اعدام، معلق، چیز اویخته شده


کلمات دیگر: