خنازیری
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خنازیری
فرهنگ فارسی
آنکه خنازیر دارد . آنکه بمرض خنازیر گرفتار آمده است .
لغت نامه دهخدا
خنازیری. [ خ َ ] ( ص نسبی ) آنکه خنازیر دارد. آنکه به مرض خنازیر گرفتار آمده است. مریض مبتلا به مرض خنازیر. ( یادداشت بخط مؤلف ).
کلمات دیگر: