کمک، دستیار، یاور، معین، بر دست، معاون، نایب، ترقی دهنده، رهبریار
رهبریار
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( اسم ) معاون رهبر . یا رهبر یار پیشاهنگی معاون رهبر پیشاهنگی .
لغت نامه دهخدا
رهبریار. [ رَ ب َرْ ] ( اِ مرکب ) ( اصطلاح پیشاهنگی ) معاون رهبر پیشاهنگی. ( فرهنگ فارسی معین ).
کلمات دیگر: