کلمه جو
صفحه اصلی

سرشاخ کردن

مترادف و متضاد

altercate (فعل)
ستیزه کردن، مشاجره کردن، سر و کله زدن، سرشاخ کردن

bicker (فعل)
ستیزه کردن، سر و کله زدن، سرشاخ کردن

brabble (فعل)
مشاجره کردن، سرشاخ کردن، جنجال کردن، سروصدا کردن

argufy (فعل)
سر و کله زدن، سرشاخ کردن


کلمات دیگر: