کلمه جو
صفحه اصلی

شاشو

فارسی به انگلیسی

[who has the habit of pissing in his clothes or bedclothes]

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه غالبا و بی اختیار بشاشد .
گیاهی است که تخمش بکار برند دوا را نام گیاهی است که تخم در دوا ها بکار برند

فرهنگ معین

(ص فا. ) ۱ - آن که عادت به شاشیدن در بستر یا شلوار خود دارد. ۲ - (کن . ) تنبل ، ترسو.

لغت نامه دهخدا

شاشو. ( اِ ) گیاهی است که تخمش بکار برند دوا را. ( شرفنامه منیری ). نام گیاهی است که تخم آن را دردواها بکار برند. ( فرهنگ جهانگیری ) ( برهان ). گیاهی است که تخمش دواست. ( فرهنگ رشیدی ).

شاشو. ( ص نسبی ) آن که بسیار شاشد در خواب. شخصی را گویند که پیوسته بخود شاشد. ( برهان ). درعرف عوام کودکی را که در خواب شاشد گویند.( انجمن آرای ناصری ). کسی خاصه کودکی که بسیار بشاشدو خود را تر کند و خودداری نتواند کردن. بُوَلَه.

شاشو. (اِ) گیاهی است که تخمش بکار برند دوا را. (شرفنامه ٔ منیری ). نام گیاهی است که تخم آن را دردواها بکار برند. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ). گیاهی است که تخمش دواست . (فرهنگ رشیدی ).


شاشو. (ص نسبی ) آن که بسیار شاشد در خواب . شخصی را گویند که پیوسته بخود شاشد. (برهان ). درعرف عوام کودکی را که در خواب شاشد گویند.(انجمن آرای ناصری ). کسی خاصه کودکی که بسیار بشاشدو خود را تر کند و خودداری نتواند کردن . بُوَلَه .


فرهنگ عمید

۱. ویژگی کودکی که بی اختیار بشاشد و لباس خود را تر کند.
۲. [مجاز] کثیف.

دانشنامه عمومی

کسی که زیاد دستشویی می رود و در بعضی مواقع به کسانی که به خود می شاشند هم می گویند


گویش مازنی

/shaashoo/ کسی که شب ها در رختخواب بشاشد

کسی که شب ها در رختخواب بشاشد


واژه نامه بختیاریکا

میزا؛ مزنا

پیشنهاد کاربران

آنکه در هنگام ترس توان تحمل خود نتوان کند و آبروی خویش برد


کلمات دیگر: