پهنهای از یخ در دهانۀ برخی از روانیخها که اندکی به زمین چسبیده است
یخ دشت
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{ice plain} [علوم جَوّ] پهنه ای از یخ در دهانۀ برخی از روان یخ ها که اندکی به زمین چسبیده است
کلمات دیگر:
پهنهای از یخ در دهانۀ برخی از روانیخها که اندکی به زمین چسبیده است