خیزه
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
خیز خیزش
لغت نامه دهخدا
خیزه. [ زَ / زِ ] ( اِمص ) خیز. خیزش. عمل خیزیدن.
- کون خیزه ؛ نوعی رفتار است که شخص خاصه کودک در حال نشستن با لغزانیدن لگن خاصره و دو پا از نقطه ای بنقطه دیگر می رود.
- کون خیزه ؛ نوعی رفتار است که شخص خاصه کودک در حال نشستن با لغزانیدن لگن خاصره و دو پا از نقطه ای بنقطه دیگر می رود.
دانشنامه عمومی
خیزِه:خیزاب، موج. به ویژه موجی که به علت حرکت جسمی در یک شاره پدید می آید، مانند موج حاصل از حرکت قایق روی آب. این واژه را می توان برابرنهادی برای wake در زبان انگلیس که به همین معنی است به کار برد.
گویش مازنی
/Khize/ کلون در - وسیله ای سورتمه مانند
۱کلون در ۲وسیله ای سورتمه مانند
پیشنهاد کاربران
چیزی که می خیزد - موج
، و خیزاب = موج آب
، و خیزاب = موج آب
کلمات دیگر: