کلمه جو
صفحه اصلی

بغم

لغت نامه دهخدا

بغم. [ ب ِ غ َ ] ( ص مرکب ) دلتنگ و فرومانده باشد. ( سروری ) ( اوبهی ).

دانشنامه عمومی

بغم، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان اردستان در استان اصفهان ایران است.
این روستا در دهستان علیا قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۷ نفر (۳۳خانوار) بوده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ب (۲۶۴۹ بار)
غمم (۱۱ بار)

گویش مازنی

/baghem/ گیاهی که از آن رنگ متمایل به بنفش حاصل نمایند - مطلق رنگ نیز می باشد

۱گیاهی که از آن رنگ متمایل به بنفش حاصل نمایند ۲مطلق رنگ ...



کلمات دیگر: