کلمه جو
صفحه اصلی

تنگ و ترش

لغت نامه دهخدا

تنگ و ترش. [ ت َ گ ُ ت ُ رُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) ناموزون و کوتاه و تنگ ، در صفت جامه : جامه ای تنگ و ترش ؛ جامه ای تنگ و بی اندام. جامه ای کوتاه و تنگ و ناموزون. لباسی بدشکل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

گویش مازنی

/tango tersh/ تنگ و کوچک تر از اندازه - جای کم ۳در مضیقه

۱تنگ و کوچک تر از اندازه ۲جای کم ۳در مضیقه



کلمات دیگر: