(تَ تِ ) (اِ. ) پردة عنکبوت .
تنته
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
تنته. [ ت َ ت َ / ت ِ ] ( اِ ) تنیده و پرده عنکبوت را گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). پرده و تار وتنیده عنکبوت. ( ناظم الاطباء ). جزء اول آن از تن ( تنیدن ). ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به تنسته شود.
تنته. [ ت ُ ت ِ ] ( اِ ) زنبور سرخ باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
تنته. [ ت ُ ت ِ ] ( اِ ) زنبور سرخ باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
تنته . [ ت َ ت َ / ت ِ ] (اِ) تنیده و پرده ٔ عنکبوت را گویند. (برهان ) (آنندراج ). پرده و تار وتنیده ٔ عنکبوت . (ناظم الاطباء). جزء اول آن از تن (تنیدن ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به تنسته شود.
تنته . [ ت ُ ت ِ ] (اِ) زنبور سرخ باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
= تنیده
تنیده#NAME?
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی لَّمْ تَنتَهِ: دست بر نداشتی وبرنداری- بس نکردی و بس نکنی - باز نایستادی و باز نایستی
ریشه کلمه:
نهی (۵۶ بار)
ریشه کلمه:
نهی (۵۶ بار)
wikialkb: تَنْتَه
گویش مازنی
/ten te/ تندتر
کلمات دیگر: