کلمه جو
صفحه اصلی

زناطره

لغت نامه دهخدا

( زناطرة ) زناطرة. [ زِ طِ رَ ]( ع اِ ) رفقای شماتت کننده و فتنه انگیز. ( ناظم الاطباء ): در آن میانه حادثه زناطره جمریان و رنود و اوباش دست تطاول و استیلا دراز کردند. ( رشیدی ).

زناطرة. [ زِ طِ رَ ](ع اِ) رفقای شماتت کننده و فتنه انگیز. (ناظم الاطباء): در آن میانه حادثه زناطره ٔ جمریان و رنود و اوباش دست تطاول و استیلا دراز کردند. (رشیدی ).



کلمات دیگر: