تصغیر رسله یا القی الکلام علی رسیلاته یعنی خوار داشت او را .
رسیله
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( رسیلة ) رسیلة. [ رَ ل َ ] ( ع اِ ) مکتوب. نامه. ج ، رسایل. ( یادداشت مؤلف ).
رسیلة. [ رُ س َ ل َ ] ( ع اِ مصغر ) تصغیر رسلة. ج ، رُسَیلات. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رَسیلة شود. || القی الکلام علی رسیلاته ؛ یعنی خوار داشت او را. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
رسیلة. [ رُ س َ ل َ ] ( ع اِ مصغر ) تصغیر رسلة. ج ، رُسَیلات. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رَسیلة شود. || القی الکلام علی رسیلاته ؛ یعنی خوار داشت او را. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
رسیلة. [ رَ ل َ ] (ع اِ) مکتوب . نامه . ج ، رسایل . (یادداشت مؤلف ).
رسیلة. [ رُ س َ ل َ ] (ع اِ مصغر) تصغیر رسلة. ج ، رُسَیلات . (از اقرب الموارد). رجوع به رَسیلة شود. || القی الکلام علی رسیلاته ؛ یعنی خوار داشت او را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: