زنده گیا. [ زِ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) زنده گیاه. مردم گیاه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
چون زنده گیا زنده مرده ست به صورت
با آنکه تنش مرده زنده ست چو اسفنج.
چون زنده گیا زنده مرده ست به صورت
با آنکه تنش مرده زنده ست چو اسفنج.
سیف اسفرنگ ( یادداشت ایضاً ).
رجوع به مردم گیاه شود.