کلمه جو
صفحه اصلی

حریض

فرهنگ فارسی

برجامانده که برخواستن نتواند

لغت نامه دهخدا

حریض. [ ح َ ] ( ع ص ) حَرِض. برجامانده که برخاستن نتواند.


کلمات دیگر: