ظن حرص بردن بکسی
حریص شمردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
حریص شمردن. [ ح َ ش ِ / ش ُ م َ /م ُ دَ ] ( مص مرکب ) ظن حرص بردن به کسی :
چو بینند کاری به دستت در است
حریصت شمارند و دنیاپرست.
چو بینند کاری به دستت در است
حریصت شمارند و دنیاپرست.
( بوستان ).
کلمات دیگر: