گنبدی است در ولایت
چل دختران
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چل دختران. [ ِچ دُ ت َ] ( اِخ ) گنبدی است در ولایت. ( آنندراج ) :
بس که در سر هست زاهد را نهان ذوق جماع
می نماید گنبد چل دختران عمامه اش.
بس که در سر هست زاهد را نهان ذوق جماع
می نماید گنبد چل دختران عمامه اش.
قبول ( از آنندراج ).
|| نام زیارتگاهی در ایران. ( ناظم الاطباء ). مزاری در تهران.امامزاده ای درتهران.کلمات دیگر: