کلمه جو
صفحه اصلی

زندرود

لغت نامه دهخدا

زندرود. [ زَ ] ( اِ مرکب ) نام نغمه ای از تار رباب. ( ناظم الاطباء ).

زندرود. [ زَ دَ ] ( اِخ ) در زنده رود بیاید. ( آنندراج ). نام نهر اصبهان. ( منتهی الارب ). رودی به اصفهان گذرد. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به زاینده رود، زنده رود و ترجمه محاسن اصفهان شود.

زندرود. [ زَ ] (اِ مرکب ) نام نغمه ای از تار رباب . (ناظم الاطباء).


زندرود. [ زَ دَ ] (اِخ ) در زنده رود بیاید. (آنندراج ). نام نهر اصبهان . (منتهی الارب ). رودی به اصفهان گذرد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زاینده رود، زنده رود و ترجمه ٔ محاسن اصفهان شود.



کلمات دیگر: