داروی هندیست که در امراض بکار برند
رسوت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
رسوت. [ رَس ْ وَ ] ( هندی ، اِ ) داروی هندیست که در امراض بکار برند. ( یادداشت مؤلف ).
رسوة. [ رَس ْ وَ ] ( ع اِ ) یارق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دستینج. دستینه. ( اقرب الموارد ). دست اورنجی که از مهره ها و یا از صدفها سازند. ج ، رِسی ̍.( ناظم الاطباء ). آهن سردست ؛ ج ، رَسَوات و رِسا. ( مهذب الاسماء ). نوعی از شبه و مهره که در رشته درکشند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دستینه یا دست بند. ( دهار ).
رسوة. [ رَس ْ وَ ] ( ع اِ ) یارق. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دستینج. دستینه. ( اقرب الموارد ). دست اورنجی که از مهره ها و یا از صدفها سازند. ج ، رِسی ̍.( ناظم الاطباء ). آهن سردست ؛ ج ، رَسَوات و رِسا. ( مهذب الاسماء ). نوعی از شبه و مهره که در رشته درکشند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دستینه یا دست بند. ( دهار ).
رسوت . [ رَس ْ وَ ] (هندی ، اِ) داروی هندیست که در امراض بکار برند. (یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: