باج دادن مالیات دادن
خراج گزاردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خراج گزاردن. [ خ َ گ ُدَ ] ( مص مرکب ) باج دادن. مالیات دادن :
خراج اگرنگزارد کسی بطیب نفس
بقهر ازو بستاند کمینه سرهنگی.
خراج اگرنگزارد کسی بطیب نفس
بقهر ازو بستاند کمینه سرهنگی.
سعدی ( گلستان ).
کلمات دیگر: