کلمه جو
صفحه اصلی

حزحزه

لغت نامه دهخدا

( حزحزة ) حزحزة. [ ح َ ح َ زَ ] ( ع اِ ) آسیب در دل از بیم و درد. ( منتهی الارب ). دردی در دل از ترس یا بیماری. || پس و پیش کردن سردار صفهای لشکر را در جنگ و آراستن آن. ( منتهی الارب ). صف آرائی. || حرکت. جُنبش. ج ، حَزاحِز.

حزحزة. [ ح َ ح َ زَ ] (ع اِ) آسیب در دل از بیم و درد. (منتهی الارب ). دردی در دل از ترس یا بیماری . || پس و پیش کردن سردار صفهای لشکر را در جنگ و آراستن آن . (منتهی الارب ). صف آرائی . || حرکت . جُنبش . ج ، حَزاحِز.



کلمات دیگر: