کلمه جو
صفحه اصلی

حزیقه

لغت نامه دهخدا

( حزیقة ) حزیقة. [ ح َ ق َ ] ( ع اِ ) جماعت. گروه. || پاره ای از هر چیز. || حدیقة. بستان. ج ، حزائق. حُزَّق. حُزَق. حَزیق. ( منتهی الارب ).

حزیقة. [ ح َ ق َ ] (ع اِ) جماعت . گروه . || پاره ای از هر چیز. || حدیقة. بستان . ج ، حزائق . حُزَّق . حُزَق . حَزیق . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: