که زمین را شکافد و سوراخ کند چون سیل و جزئ آن .
زمین کن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زمین کن. [ زَ ک َ ] ( نف مرکب ) که زمین را شکافد و سوراخ کند چون سیل و جز آن :
ز صحرا سیلها برخاست هر سو
درازآهنگ و پیچان و زمین کن.
زمین کن کوه خود را گرم کرده
سوی ارمن زمین را نرم کرده.
ز صحرا سیلها برخاست هر سو
درازآهنگ و پیچان و زمین کن.
منوچهری.
|| در بیت زیر کسی که زمین را بکند، مانند: کوه کن : زمین کن کوه خود را گرم کرده
سوی ارمن زمین را نرم کرده.
نظامی.
|| ( اِ مرکب ) نوعی ماهی در دریای فارس. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).دانشنامه عمومی
زّمین کَن نوعی ماهی کوچک تا میان جثه است که سری پهن و تخت دارد. زمین کن به خانواده زمین کن ماهیان (Platycephalidae) تعلق دارد و در محدودهٔ اقیانوس های هند و آرام زندگی می کند.
ویکی پدیای انگلیسی
ویکی پدیای انگلیسی
wiki: زمین کن
کلمات دیگر: