دارای پیکر زیبا و با شکوه خوش اندام
همایون پیکر
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
همایون پیکر. [ هَُ یوم ْ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) دارای پیکر زیبا و باشکوه. خوش اندام :
همایون پیکری نغز و خردمند
فرستاده به من دارای دربند.
همایون پیکری نغز و خردمند
فرستاده به من دارای دربند.
نظامی.
پیشنهاد کاربران
همایون پیکر: خجسته اندام
همایون پیکری نغز و خردمند
فرستاده به من دارای دربند ( خسرو و شیرین )
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۴.
همایون پیکری نغز و خردمند
فرستاده به من دارای دربند ( خسرو و شیرین )
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۴.
کلمات دیگر: