کلمه جو
صفحه اصلی

طرح نجات مالی

دانشنامه عمومی

طرح نجات مالی یک اصطلاح محاوره ای برای دادن وام به یک شرکت یا کشور که با گرفتاری مالی جدی یا ورشکستگی مواجه شده است، می باشد. همچنین این اصطلاح ممکن است برای اجازه دادن به یک نهاد در حال ورشکسته شدن که بدون پخش سرایت مالی ورشکسته شود، استفاده می شود. یک طرح نجات مالی می تواند از یک فرایند عدم توانایی پرداخت دیون جلوگیری کند.
شرح مختصر
یک طرح نجات مالی می تواند صرفاً برای سود انجام شود، این درست مانند یک سرمایه گذار غارتگر می ماند که یک شرکت در مخمصه را به وسیله خریدن سهامش در زیرقیمت نجات می دهد؛ یا فرضاً برای بهبود شرایط اجتماعی، یک بشردوست ثروتمند یک شرکت فست فود بی فایده و غیرسودآور را به یک شبکه توزیع غذای غیرانتفاعی مبدل می سازد. ؛ شاید طرح نجات مالی یک شرکت به عنوان یک ضرورت برای اینکه از نقص ها و ورشکستگی های اجتماعی اقتصادی بیشتر جلوگیری کند، دیده شود: برای مثال، دولت ایالات متحده فرض می کند حمل و نقل پشتوانه ای است در جهت تسهیل فعالیت های اقتصادی برای عموم، که قدرت جغرافیای سیاسی جامعه را حفظ می کند. به معنای دقیق کلمه، این سیاست دولت ایالات متحده است که از بزرگترین شرکتهای آمریکایی مسئول برای حمل و نقل (خطوط هوایی، شرکتهای توزیع بنزین و ...)از ورشکستگی به وسیله یارانه دادن و دادن وام های با نرخ بهره پایین حمایت کند. فرض بر این است که ورشکستگی این شرکتها در مقایسه با بقیه شرکت ها فاجعه است. چون کالاها و خدمات آنها به وسیله دولت ضرورت های عمومی ثابت در جهت حفظ رفاه جامعه و بطور غیر مستقیم در حهت حفظ امنیت جامعه در نظر گرفته می شوند.
طرح های نجات مالی دولتی اضطراری می تواند بحث برانگیز باشد. مثلاً بحث های شدیدی در مورد نجات مالی صنعت در حال ورشکستگی خودرو در ایالات متحده در سال ۲۰۰۸ وجود داشت. کسانی که مخالف آن بودند، مانند Hugh Hewitt این نجات مالی را به عنوان یک بار مالی سنگین غیرقابل قبول بر دوش مودیان مالیاتی می دانستند. وی هر طرح نجات مالی را به سه دلیل بزرگ تقبیح کرد: ۱- سوء مدیریت باعث ورشکستگی شرکت ها می شود، و آنها سزاوار برچیده شدن به وسیله نیروهای بازار آزاد هستند و حتی کارآفرینان ممکن است از این ورشکستگی ها طلوع کنند. ۲- نجات مالی علامتی مبنی بر استانداردهای کسب و کار پایین تر برای شرکت های غول پیکر را نشان می دهد، که باعث ایجاد ریسک و خطرات اخلاقی شده اند و از طریق تضمین شبکه های امنیتی (که دیگران هزینه های آن را پرداخت می کنند) کاهش می یابند. و۳- نجات مالی دیوانسالاری متمرکز شده را به وسیله اجازه دادن به قدرت های دولتی که ضوابط طرح نجات مالی را تعیین کنند، افزایش می دهد.
افراد دیگری مانند اقتصاددان Jeffrey Sachs این نجات مالی خاص را به عنوان یک امر اجتناب ناپذیر توصیف کرده اند و بحث کرده اند که ناشایستگی محتمل در مدیریتِ شرکت های خودروسازی دلیل کافی برای اجازه دادن به آنها که بطور کامل ورشکست شوند، نمی باشد زیرا باعث حذف نزدیک به سه میلیون شغل خواهد شد.
علاوه بر این از طرح های نجات مالی دولتی انتقادهای دیگری نیز می شود مانند اینکه دولت با این کار شرکت ها را به وظیفه نشناسی به وسیله اجازه دادن به خطرات اخلاقی تشویق می کند.


کلمات دیگر: