کلمه جو
صفحه اصلی

صحت تاریخی قران

دانشنامه عمومی

صحت تاریخی قرآن. این مقاله به بررسی صحت تاریخی قرآن به عنوان متنی که توسط محمد به بشریت تحویل داده شد می پردازد.
صحت تاریخی محمد
فتنه خلق قرآن
مفسرین اهل سنت به صورت تاریخی همواره معتقد به صحت تاریخی قرآن بوده به این معنی که آیات قرآنی که در امروزه در دست ما است دقیقاً همان چیزی است که محمد بیان کرده است و هیچگونه تغییری اعم از حذف یا اضافه در آن صورت نگرفته است. البته اهل سنت به صورت سنتی سه طریق اصلاح را پذیرفته است: با استناد به آیاتی مانند رعد ۳۹ یا اعلی ۶–۷ تفاسیر سنتی اهل سنت پذیرفته اند که خود خدا ممکن است باعث بشود که محمد برخی از آیات را فراموش کند یا حتی آیاتی از قرآن را حذف کند (مقایسه کنید با تفاسیر شیعه مانند تفسیر المیزان که این موضوع را نمی پذیرند). دیگر اینکه ممکن است برخی از آیات قرآن جایگزین آیات دیگر شده باشند (ناسخ و منسوخ). اما علاوه بر این ها برخی از علمای اهل سنت هم معتقد بودند که تحت نظارت جبرئیل، محمد برخی از آیات را که به او وحی شده بود را در قرآن قرار نداده است. به عنوان مثال بگفته جان بورتان آیه شماره ۲ سوره نور در مورد مجازات زناکار با مجازات سنگسار تفاوت می دارد. برخی از فقیهان قدیمی دقیقاً به همین دلیل مجازات سنگسار را رد می کردند اما در کل توافقی بین فقیهان در مورد مجازات سنگسار برای زنا وجود داشت. برای بسیاری پذیرش اینکه رفتار و گفتار یک انسان بتواند جایگزین کلمات خدا بشوند وجود نداشت، و به همین دلیل اینگونه استدلال می کردند که حتماً می بایست آیه سنگساری بوده که در قرآن قرار داده نشده اما حجیت آن باقی مانده است. در تفاسیر قدیمی روایاتی منتسب به ابی ابن کعب، ابوموسی اشعری، عایشه و غیره نقل شده که مضمون آن ها کنار ماندن برخی از آیات در قرآن تدوین شده می باشد. بدین سان برخی از علمای اهل سنت به صورت سنتی معتقد بودند که محمد تحت نظارت جبرئیل برخی از آیات را در قرآن قرار نداده اگرچه آن آیات هنوز حجیت خود را داشتند.
از طرف دیگر زیرشاخه میمونیه خوارج ادعا می کردند که سوره یوسف به دلیل مضامین عشقی آن به قرآن تعلق ندارد. شیعیان به صورت تاریخی دیدگاه های مختلفی داشته اند. برخی از شیعیان معتقد بودند که اشارات قرآن به علی و خاندان او در هنگام جمع آوری قرآن کنار گذاشته شده و علاوه بر آن تغییرات کوچکی در برخی آیات داده شده است. در منابع شیعه روایات متعددی در زمینه تحریف قرآن توسط صحابه محمد بدست رسیده که بسیاری از آن ها در «کتاب القرائات» (یا «کتاب التنزیل و التحریف») توسط احمد بن محمد السیاری جمع آوری شده است که نجاشی در مورد او می گوید «حدیث او ضعیف و مذهبش فاسد است» و گویا او را متهم به غلو در دین می کند. البته در منابع شیعه (مانند تفسیر عیاشی) روایاتی در رد هرگونه تحریف نیز یافت می شود. در مورد اینکه چه بخشی از شیعیان قرن اول معتقد به حذف اشارات به علی و خاندان او بودند اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی آن ها را زیاد و برخی تنها گروهی می شمارند.بارآشر در دانشنامه قرآن می گوید: مفسرین قرن چهارم شیعه مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی و شیخ طبرسی معتقد بودند که هر آنچه در قرآن جمع آوری شده توسط عثمان آمده صحت دارد (یعنی تغییری در آن صورت نگرفته) اما این قرآن ناقص است (یعنی شامل تمامی وحی ای که به محمد شده نمی باشد). ولی حسن حسن زاده آملی با نقل اقوال اینان و برخی دیگر آنان را مخالف اعتقاد به هر گونه کم و زیاده در قرآن دانسته است. در دوران صفویه برخی از دانشوران شیعه (مانند ملا محسن فیض کاشانی و محمد باقر مجلسی) معتقد بودند که بر پایه برخی احادیث قدیمی شیعه، قرآن دچار تغییر گشته است. اما واقعیت داشتن تحریف قرآن را نمی پذیرفته اند مثلاً فیض کاشانی به آیه «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون: به تحقیق ما ذکر (قرآن) را نازل کرده و قطعاً آن را حفظ خواهیم نمود» استناد کرده و محمد باقر مجلسی در کتاب بحار الانوار در ردّ اخبار دلالت کننده بر کم شدن از قرآن می گوید: «این اخبار، اخبار آحاد هستند و قطع به صحت آنها پیدا نمی شود» دانشورانی مانند سید ابوالقاسم خویی و عبدالله جوادی آملی نیز علیه تحریف قرآن استدلال کرده اند. بسیاری از محققان مسلمان مانند سید محمدباقر صدر سید محمدباقر حکیم و سیدکمال حیدری معتقدند که قرآن در زمان پیامبر علاوه بر آنکه نوشته شده به صورت کتاب نیز تدوین شده بود.
سید حسین مدرسی طباطبایی در بررسی خود نشان می دهد که روایت های تحریف قرآن اخبار واحدی هستند که توسط اهل سنت برای منزلت بخشی به برخی صحابه ساخته شده اند و باهم تناقضات بسیار شدیدی دارند. این روایات به درون شیعه نیز راه یافته و توسط برخی مناظره گران شیعی مانند هشام بن حکم در مناظره با اهل سنت استفاده شده اند. فضل بن شاذان اهل سنت را به دلیل اعتقاد به تحریف قرآن مذمت می کند که نشان می دهد در قرن سوم هجری شیعیان به عدم تحریف معتقد بودند. شیخ صدوق به شدت عقیده به تحریف را رد می کرد و مرتضی علم الهدی کسانی را که به تحریف معتقد بودند را تکفیر می کرد. وی می افزاید امامان و دانشوران شیعه قرن دوم هجری ایده تحریف متن قرآن را رّد کردند. شاهد این مطلب این است که در فهرست بلند گلایه های آن ها از سه خلیفه اول، اتهام تغییر متن به چشم نمی خورد. به جای آن بیان می داشتند که خلفا و پیروان آن ها «صورت متن را حفظ کردند ولی پیغام آن را مخدوش نموده اند». احادیث زیادی وجود دارد که اعتقاد امامان شیعه در مورد صحت متن قرآن جمع آوری شده توسط عثمان را نشان می دهد. تنها نکته مورد اختلاف با مصحف عثمان شکل تنظیم سوره های ۹۳ و ۹۴ و نیز ۱۰۵ و ۱۰۶ است. امامان شیعه اظهار می داشتند که سوره های ۱۰۵ و ۱۰۶ یک سوره واحد هستند همان طور که در مصحف ابی بن کعب آمده است. مشابهاً آن ها سوره های ۹۳ و ۹۴ را یک سوره به حساب می آوردند. برداشت آخر مورد تأیید حاکمان صدر اسلام همچون عمر بن عبدالعزیز و طاووس ابن کیسان نیز بوده است.


کلمات دیگر: