( هبریة ) هبریة. [ هَِ ی َ ] ( ع اِ ) ریشه ریزه ٔپنبه و پشم و پر که بپرد. ( منتهی الارب ). پرز ریزه پنبه و پشم و پر. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( معجم متن اللغة ). || چرک و سبوسه سر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( معجم متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). نُباغة. نباغ. نُبّاغ ، نُبّاغة. پوسته هایی که از سر پراکنده شود. سبوسه سر. ( المنجد ). || کرک لباس. ( معجم متن اللغة ). و بدان تعبیر میشود عبارت : «لیث علیه من البردی هبریة». ( از اقرب الموارد ).
هبریه
لغت نامه دهخدا
هبریة. [ هَِ ی َ ] (ع اِ) ریشه ٔ ریزه ٔپنبه و پشم و پر که بپرد. (منتهی الارب ). پرز ریزه ٔ پنبه و پشم و پر. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). || چرک و سبوسه ٔ سر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). نُباغة. نباغ . نُبّاغ ، نُبّاغة. پوسته هایی که از سر پراکنده شود. سبوسه ٔ سر. (المنجد). || کرک لباس . (معجم متن اللغة). و بدان تعبیر میشود عبارت : «لیث علیه من البردی هبریة». (از اقرب الموارد).
کلمات دیگر: